به گزارش قدس آنلاین، این فیلم مخاطبش را به فضای بکری از طبیعت غرب میبرد و داستان ابراهیم و ایلما، خواهر و برادر چوپانی را روایت میکند که در نبود پدر و مادرشان، گوسفندان را برای چرا به دشت میبرند اما یک کنجکاوی کوچک، آنها را تا دم مرگ پیش میبرد.
«میان صخرهها» اگرچه در جشنوارههای مختلف شانس خوبی داشته و منتخب ۶جشنواره بینالمللی و برنده بهترین فیلم و بهترین بازیگر از جشنواره بینالمللی فیلم کودک و نوجوان اصفهان و جشنواره «درون خانوادگی» روسیه شده، اما در اکران، شرایط رضایتبخشی ندارد. با محمد احمدی، تهیهکننده این فیلم درباره شرایط تولید و موانع پیشروی این فیلم در اکران به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
همکاری با فیلم اولیها شرایط خاص خودش را دارد. شما هم تجربههای خوبی با کارگردانان فیلم اولی دارید که نمونه آن «اسکیباز» ساخته فریدون نجفی است. همکاریتان با آقای عبداللهی در «میان صخرهها» چگونه شکل گرفت؟
من حدود ۲۲ فیلم تهیه کردم که بیش از ۵۰درصد آنها با فیلمسازان فیلم اولی بوده است. راستش را بخواهید این ریسک را دوست دارم و تاکنون هم از این کار پشیمان نشدهام. اتفاقاً آشنایی من با آقای عبداللهی هم به واسطه خود فریدون نجفی صورت گرفت که ایشان را به من معرفی کرد. نجفی اصالتاً لر است و عبداللهی هم به همان خطه تعلق دارد. فیلمنامه را خواندم و خیلی دوستش داشتم و رفتیم در دل ماجرا و ساخت فیلم را آغاز کردیم که نسبتاً پروژه سختی هم بود، اما در مجموع از نتیجه کار راضی هستم.
فیلم «میان صخرهها» مانند نامش در فضای طبیعت میگذرد و زندگی عشایر را به تصویر میکشد. به نظرتان این ایده که سرتاسر فیلم آمیخته با طبیعت است چقدر میتواند برای بچههایی جذاب باشد که درگیر زندگی شهری و فناوری شدهاند؟
به نظرم این نکته بسیار مهمی است و چقدر اتفاق خوبی است که خانوادهها هم به سینما بروند و با بچهها این فیلم را ببینند، چون مطمئناً برای خودشان هم جذاب خواهد بود و آرامش را به وجود آنها برمیگرداند. داستان این فیلم در فضای کوه میگذرد و حتی در روستا و خانه هم نیست و هرچه هست در دل طبیعت است و همین تصاویر بکر و تازه میتواند برای بچهها بسیار جذاب باشد. نکته دیگر اینکه مخاطبان با مشکلات و دغدغههای بچههای روستا آشنا میشوند و میتوانند نوع زندگی آنها را در فیلم ببینند و از طرفی دیگر میفهمند بچههایی که مثل آنها زندگی نمیکنند و روزگارشان در بطن طبیعت میگذرد سبک زندگیشان چطور است و با چه مسائلی روبهرو هستند.
با توجه به فضای متفاوت فیلم و التهاب و مخاطراتی که در داستان وجود داشت، تجربه کار کردن با بچهها به عنوان بازیگران اصلی چطور بود؟
من همیشه میگویم سر صحنه هیچ چیزی سختتر از کار کردن با بچهها و حیوانات نیست. در این فیلم شخصیتهای قصه، بچه بودند و حیوانات متعددی هم در کار داشتیم. با اینکه کار سختی بود و مشکلاتی داشتیم اما در مجموع بچهها همراهی میکردند و خانوادههایشان هم کنارمان بودند و همه چیز خوب پیش رفت و به نظرم تجربه جالبی بود.
با فروش کمتر از ۲۰میلیون و اختصاص ۲۲سالن به فیلم، از شرایط اکران راضی هستید؟
طبیعتاً باید بگویم نه، چون رضایتبخش نیست؛ اما اگر راستش را بخواهید به نوعی برایم قابل پیشبینی بود که استقبال چندانی از فیلم صورت نخواهد گرفت اما نه دیگر تا این حد! و فکر میکردم دستکم بخشی از هزینههای تبلیغاتمان برگردد که متأسفانه این اتفاق نیفتاد.
خودتان فکر میکنید دلیلش چیست که از فیلم استقبال نشده است؟
با اینکه «میان صخرهها» فیلم بسیار خوبی است، در جشنوارههای زیادی شرکت داشته و جوایز متعددی هم گرفته و ماه آینده هم در چندین جشنواره دیگر حضور خواهد داشت، ولی فکر میکنم به دلیل نداشتن بازیگران چهره، دیده نشد. مضاف بر این، با اینکه «میان صخرهها» فیلم کودک است اما فضایی جدی دارد و شاید برای مخاطب عادی جذابیت کمی داشته باشد؛ در حالی که من نظرات مردم را در فضای مجازی میخوانم و کسانی که فیلم را دیدند بدون استثنا
از آن تعریف کردند و پیشنهاد دیدنش را به دیگران هم داده بودند. اما مشکل اینجاست باید بتوان تماشاچی را به سالن فرستاد. با اینکه برای فیلم تبلیغات هم داشتیم که البته خیلی گسترده نبود، اما باز هم این استقبال قابل توجه نیست. به نظرم شرایط بهگونهای است که مردم بیشتر دنبال فیلمهای کمدی و فانتزی هستند.
یعنی مشکل اساسی را رقبای سرسخت در گیشه میدانید؟
خب «نارگیل» همزمان با فیلم ما اکران شد و من اطلاعی از آن نداشتم و تصورم این بود شاید وقتی فقط یک فیلم کودک و نوجوان در اکران باشد شرایط بهتری برایش فراهم است و میزان استقبال مردم هم بیشتر میشود که همه چیز طور دیگری رقم خورد و «نارگیل» هم اکران شد و در این شرایط سینمادارها به فیلم ما سانس نمیدهند. البته آنها هم حق دارند چون وقتی سینمادار میبیند سالنش خالی است، نمایش آن فیلم را قطع میکند. بهویژه با استقبال بسیار زیادی که از کمدیها میشود سینمادار بیشتر تمایل دارد سالنهایش را در اختیار آن دسته از فیلمها قرار دهد و در کنار این آثار، به فیلمهای دیگر هم سانسهایی را اختصاص میدهد اما در مورد «میان صخرهها» شاید حق با سینمادار باشد، چون برایشان توجیه اقتصادی ندارد و ساعات خوبی هم به فیلم نمیدهند. تصور کنید یک سالن فیلم من را هشت شب اکران کند و شاید ۱۵نفر برای تماشای آن بلیت بخرند اما اگر فیلم دیگری را در همان زمان اکران کند احتمالاً بیش از نصف سالن پر شود و طبیعی است در این شرایط میرود سرغ فیلمهای دیگر.
به نظر شما برای توزیع عادلانه اکران چه باید کرد؛ آیا برخی ژانرها در رقابت با کمدی در هرحال محکوم به شکست هستند؟
باید وضعیتی به وجود بیاید که همه فیلمها شرایط یکسانی داشته باشند. قطعاً هر فیلمی مخاطب خودش را دارد و نمیشود فقط به فروش و پر شدن سالن فکر کرد، اما سینماداران هم در نهایت توجیهات و دلایل خاص خودشان را دارند و قطعاً باید هزینههایشان دربیاید و بهاصطلاح دخل و خرجشان جور شود، اما شرایط برای این نوع فیلمها اصلاً خوب نیست و این احساس به امثال من دست میدهد که سیاستها مانند گذشته دیگر براساس تشویق ساخت این نوع فیلمها نیست. یک زمانی ما را تشویق میکردند سراغ ساخت این فیلمها برویم اما اکنون دیگر اینطور نیست و آدم احساس میکند دغدغه اصلی سیاستگذاران و متولیان فقط ساخت فیلم کمدی، فروش و گیشه بوده و متأسفانه سیاستها به این سمت رفته است.
نظر شما